خانه‌ی ما روی سنگ‌ها به دنیا آمده بود!

مجموعه شعرهای گذشته‌ی مبارک نصیری

خانه‌ی ما روی سنگ‌ها به دنیا آمده بود!

مجموعه شعرهای گذشته‌ی مبارک نصیری

نامه

 

از من سلام

به همه سلام

بگو که خوبم

دورم ، غریبم

امّا

نگاهِ مردمِ این دیار

گرم است و

بی ریا !

به برادرم بگو

با تو آشتی کردم

دست خودم نبود

بهانه می کنیم !

حوضِ بزرگِ خانه یِ ما

دیگر

نگاه کودکانه‌یِ ما را

به بازی ما هی ها نمی برد

دستانِ کوچکِ هیچ دختری

درجام تشنگی برادری

عطش نمی ریزد 

به برادرم بگو  

که باد بادک هایمان

با هم

آشتی نخواهندکرد!

و تو

مادر

بی آن که ببینی ام

برایم گریستی

بغضم درون حنجره

حشکید؛

وقتی صدای گرفته ات را

ازپشتِ پشتِ فاصله ها

می دیدم!

من یاد می کنم

یادِ تمامِ مهربانی شهر

یاد دوستان

ازمن

سلام برسان!

                          ***                      1376-«آبادان»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد